شکی در این نیست که باخ یکی از مشهورترین و بهترین آهنگسازان جهان بهشمار میرود؛ اما محققان اینبار بهطور کاملا علمی به اثبات این موضوع پرداختند.
یوهان سباستیان باخ یکی از آهنگسازان بزرگ موسیقی کلاسیک غربی محسوب میشود. اکنون محققان در تلاشاند تا با تجزیهوتحلیل موسیقی او با استفاده از تئوری اطلاعات، دلیل قرارگیری باخ در چنین جایگاهی را دریابند.
سومان کولکارنی و همکارانش قصد داشتند بفهمند چگونه توانایی بهیادآوردن یا پیشبینی یک قطعهی موسیقی با ساختار آن ارتباط دارد. محققان تصمیم گرفتند تا تعدادی از آثار باخ را تجزیهوتحلیل کنند؛ چراکه او تعداد زیادی قطعه با ساختارهای مختلف ازجمله سرودهای مذهبی بهنام کرال و توکاتاهای هنرمندانه، تولید کرده است.
محققان در نخستین گام از تحقیق، ابتدا هر ترکیب را بهعنوان یک شبکهی اطلاعاتی ترجمه کردند. آنها بدین منظور هر نت را بهعنوان یک گره و هر گذر بین نتها را بهعنوان یک لبه درنظر گرفتند و با استفاده از این شبکهی اطلاعاتی، کمیت اطلاعات را در هر ترکیب مقایسه کردند. توکاتاها که هدف از وجود آنها سرگرمی و شگفتی بود، نسبت به کورالها که برای محیطهای مراقبه مانند کلیساها ساخته شده بودند، اطلاعات بیشتری را شامل میشدند.
کولکاری و همکارانش از شبکههای اطلاعاتی برای مقایسهی موسیقی باخ با درک شنوندگان از آن نیز استفاده کردند. آنها با نوعی مدل کامپیوتری آزمایشهایی را انجام دادند که درطول آنها شرکتکنندگان به تصاویر روی صفحهی نمایش واکنش نشان میدادند. محققان در قدم بعدی خود میزان شگفتانگیزبودن یک عنصر از توالی را اندازهگیری کردند.
پژوهشگران، شبکههای اطلاعاتی موجود براساس مدل کامپیوتری را با پیوندهای بین هر گره تطبیق دادند. پیوندهای بین هر گره نشان میدهند شنونده چقدر احتمال میدهد که دو نت متصل بهطور متوالی پخش شوند یا اینکه اگر چنین اتفاقی رخ دهد چقدر شگفتزده میشوند.
از آنجایی که انسانها اطلاعات را بهطور کامل یاد نمیگیرند، شبکههایی که تغییرات نتهای احتمالی افراد را برای یک ترکیب نشان میدهند بهندرت با شبکههایی که براساس آن ترکیب هستند مطابقت دقیقی دارند. محققان سپس میتوانند این عدم تطابق را کمیسازی کنند.
در مورد اخیر، عدم تطابق کم بود که نشان میدهد قطعات باخ اطلاعات را نسبتا موثر منتقل میکنند. بااینحال کولکارنی امیدوار است که مدل کامپیوتری ادراک انسان را برای تطابق بهتر با اسکن مغز واقعی افرادی که به موسیقی گوش میدهند تنظیم کند.
رندی مکینتاش از دانشگاه سایمون فریزر کانادا میگوید: «در علم اعصاب حلقهای گمشده بین ساختارهای پیچیدهای مانند موسیقی و نحوهی واکنش مغز ما به آن (فراتر از دانستن فرکانس صداها) وجود دارد. اینکار میتواند راههای خوبی را برای یافتن آن حلقه فراهم کند. بااینحال عوامل بسیار بیشتری وجود دارند که بر نحوهی درک افراد از موسیقی تاثیر میگذارند؛ بهعنوان مثال میتوان به مدتزمانی که فرد به موسیقی گوش میدهد و داشتن یا نداشتن آموزش موسیقی او اشاره کرد.» بهعقیدهی مکینتاش این مسائل باید مورد بررسی قرار گیرند.
ازسوی دیگر نظریهی اطلاعات هنوز ثابت نکرده است که آیا سبک آهنگسازی باخ در مقایسه با سایر انواع موسیقی استثنایی است یا خیر. بهگفتهی مکینتاش، تحقیقات پیشین او شباهتهایی را بین نوازندگانی که متفاوت از باخ مینوازند (مانند ادی ون هالن، گیتاریست راک) پیدا کردهاند؛ اما همچنان به تحقیقات دقیقتری نیاز است.
کولکارنی میگوید: «من دوست دارم همین تحقیق را برای آهنگسازان مختلف و موسیقی غیرغربی هم انجام دهم.»
به قلم : سرکار خانم سپیده نصیرزاده
منبع : زومیت